امشب برای اولین بار این برنامه رو دیدم! این قسمت خیلی جالب بود برام...
ممنونم خدا از اینکه دستمو گرفتی از بیراهه نجات دادی...
من حالِ لاکِ جیغ زدنُ تجربه کردم...
ولی نمیدونم کجا دعای کی گرفت یا من چیکار کردم که چادرُ انداختی رو سرم ...
من تو این یه سالی که راهیِ تو شدم ، حالم بهتر از همیشه بود...بهتر از هر وقتِ دیگه با وجود تمام اتفاقات و آدم هایی که سنگ انداختن جلو پام ...
اما خدا تو ...
"همه چیز از توست"
و اگر تو مارابه کاری امر کنی، غیر اطاعت کردنُ بلد نیستیم...
دعا نوشت:
خدایا منُ به "بنده ی تو" بودن انتخاب کن...
پی نوشت:
اللهم عجل لولیک الفرج...اللهم اشف کل مریض...
پی نوشت:
به قول حاج آقای درانی ، امشب تو برنامه ی شب های روشنِ شبکه دو:"توکل یعنی تو مشکلات سخت، خدا وکیلت باشه"
خدایا وکالتِ منُِ قبول میکنی لطفا؟
زهرا نوشت:
امن یُجیبُ المضطر اذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُوء
"اللهم فاقبل عُذری"
مهم نوشت:
کلی حرف دارم الان...ولی نمینویسم
خدایا اون روزایی که برات نمینوشتم...حالِ دیوونه شدن داشتم
دستِ منُ بگیر...
خدایا کمکمون کن...لطفا...مخصوصا مریضارو
خدایا فاقبل عذری