قرارمان آخر اردیبهشت

جهان موازی

چون کاسه‌ای که پُر شدنش بی‌صدا کند
از تو دلم پُر است ولی دَم نمی‌زنم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
بایگانی

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۳ ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۰:۱۱
آفتاب ...

ترسیدم ؟ 

آره راستش ... ترس که نه یه جورایی وحشت

حس این که وسط اقیانوسم ، شبه و طوفان ...

من فقط تقلا میکنم که غرق نشم 

و نمیدونم توی این طوفان جون سالم به در میبرم؟ یا غرق میشم و موج و طوفان من رو در خودش حل میکنه 

دمِ تسلیم شدنم ... امروز قشنگ حس کردم لبه پرتگاهم... انگار فقط یه مو فاصله است تا تسلیم شدن 

امروز از شدت ناراحتی ... یه تیکه بغض بودم ... یه ماهه که این کابوس شروع شده و نمیدونم اصلا تموم میشه ؟ 

یا به یه جا میرسه که من طاقتم تموم میشه و میرم 

به حال آدمهای اطرافم غبطه میخورم ...

چرا یکسری آدمها انقدر منفی اند ... چرا انقد بودنشون آدم رو اذیت میکنه 

بغضم...بغضِ بغض... 

انگار همش منتظرم یه اتفاق بدتر بیفته ... 

و این انتظار ته دنیاست ...

یه حدی از نا امیدی رو دارم تجربه میکنم که فقط تو میدونی 

انقدر ناامیدم که حتی خستگیمم برام مهم نیست 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۷:۳۸
آفتاب ...

گاهی آدم اگر ننویسه ... چطور تحمل کنه؟

این روز ها .... امان از این روزها ....

هر لحظه ... توی سرم بازار مسگر هاست... تو ی دلم رخت میشورند 

حالا این وسط کافیه یکی یه چرتی از دهنش دربیاد ... دیگه تمومه... اون روزم به فنا میره 

دکتر م‌.س.ن و دکتر ح.ع هیچوقت از جانب من بخشیده نمیشن

علاوه بر اینکه من رو به فروپاشی روانی کشوندن و ولمم نکردن 

علاوه بر اینکه بدترین روزهای عمرم رو به واسطه ی رفتار اونها تو این بیست و چند سال گذروندم

بارها و بارها و بارها اومدم از کاری که انجام دادم حرف بزنم ... هر کی یه چی گفت ...

نمیبخشمشون که من رو انقدر اذیت کردن که این اذیت ها هنوزم ادامه داره

هر چند که بهترین کارها هم تهش همینه 

همیشه یه حرفی هست 

خسته ام ؟ آره له شدم 

حالا نصف جهانی میخواد بره فرصت

امیدوارم بره و نتیجه هم بگیره 

امیدوارم حرف مفت نشنوم 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۲:۵۹
آفتاب ...