قرارمان آخر اردیبهشت

جهان موازی

چون کاسه‌ای که پُر شدنش بی‌صدا کند
از تو دلم پُر است ولی دَم نمی‌زنم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
بایگانی

183 پیغام

چهارشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۸، ۱۰:۲۳ ب.ظ

فقط خدا میدونه چند بار تا حالا گفتیم مهم نیست و بعدش زدیم زیر گریه 

پس فردا یک سال از شروع زندگیمون میگذره 

این یکسالی که گذشت روزای سخت کم نداشت ... روزایی که شبا از استرس خوابم نمیبرد و ساعتها گریه میکردم 

روزایی که هیچ امیدی به آینده نمونده بود برام 

حالا هم روزام پر از استرسن ... پر از سردرگمی 

هر روز پر از اتفاقاتیه که میخواد بهم بفهمونه اشتباه کردم 

هر روز آدمایی جلوی چشمم رژه میرن که برد کردن تو بازی زندگیشون 

من اما نمیدونم اشتباه کردم ؟ باختم ؟ یا چی ؟

تو این سال یه روزایی رو گذروندم که از همه ی آدما فراری بودم ... یهو به خودم می اومدم میدیدم همه دارن قضاوتم میکنن 

از طرفی میم که یه روزایی نه تنها مرهم نبود بلکه نمک میپاشید رو زخمام 

و خیلی آدم ها ...

و روز هایی که با گذشتنشون شرایط بدتر میشد ...

هنوزم این روزا تموم نشدن 

هنوزم ادامه داره 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۲۸
آفتاب ...

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.