دوست صمیمی ؟! هه
پ.ن: واقعا به کجا داربم میرسیم
پ.ن: تنها رفیق من خودتی رفیق!
بعدا نوشت : به قول دکتر حسابی حاصل ضرب توان در ادعا مقدار ثابتی است
اونایی که ادعای معرفتشون میشه از همه بد ترن متاسفانه !
دوست صمیمی ؟! هه
پ.ن: واقعا به کجا داربم میرسیم
پ.ن: تنها رفیق من خودتی رفیق!
بعدا نوشت : به قول دکتر حسابی حاصل ضرب توان در ادعا مقدار ثابتی است
اونایی که ادعای معرفتشون میشه از همه بد ترن متاسفانه !
جا مانده ام
از بندگی
از بخششت
حتی از احسان بی حساب شب های قدر
عرفه روز جامانده هاست
من را پذیرفتی؟
مهم نوشت :
فقد هربت الیک
الهی و ربی من لی غیرک...
من را هم بپذیر در این آشفتگی و تنهایی وقتی فقط به تو امیدوارم و زنده
من را هم بپذیر...
عرفه ...
اللهم یا شاهد کل نجوا
یادته پارسال برای اولین بار عرفه خوندم؟
من خیلی عوض شدم ...خیلی
کاش
کاش هیچوقت ... بگذریم
جایی خواندم :" مطمئن نیستم که در به وجود آوردن مشکل الانم دخلی داشته باشم ولی مطمئنم که صرفا مشکل منه"
رفیق جان کمک کن فراموش کنم این تفکرات بی اساس رو
پ.ن: مارا همین سر است که برآستان توست
تو بمان
که من همیشه دلم قرص باشد
که پایم نلرزد
که ...
که دوباره رها نکنم
که اگر شرایط بر من سخت شد بدانم تو همیشه هستی و همیشه دست روی شانه هایم میگذاری میگویی "محکم باش..."
که اگر همه چیز خراب شد ، آرام باشم که هستی...که بلدی چه کار کنی ...که بلدی خراب کاری مرا درست کنی ...که رحیمی...که رفیقی...
که اگر همه چیز خراب شد ...تو فقط میتوانی درست کنی ...و تو انقدر بزرگی که...
پ.ن:
خدایا
نمیدانم چه شد که به اینجا رسیدم
من داشتم همه چیز را فراموش میکردم ...ولی چرا؟ خدایا من فقط نگاه و مهر و عشق تو را میخواهم برای ادامه رفیق جان
این روز ها
لبریزم از حرف هایی که مدتهات روی دلم مانده است و تا میایم که فراموش کنم و بتوانم بخندم و راحت تر نفس بکشم ...بگذریم
این روز ها حالم حوب نیست
پی نوشت:
حرف هایم ...
پی نوشت :
خسته ام رفیق....
هوایم را داشته باش
هوای این هوایی شدن
هوای دلم را داشته باش
هوای این سکوت و همهمه ی حرف هایی که هیچکس ازشان خبر ندارد جز خودت
بلیط ماندن ماند روی دست هایم...
رفتن و نرسیدن و یک فکر عذاب آوردکه همیشه کنج ذهنت آواز میخواند
من امیدم به توست
پ.ن: خودت که خوب میدانی این روز ها دخلم با خرجم نمیخواند
یا کافی
حسبی الله