تاری از موی تو آقا به جهان...
می ارزد
اللهم عجل لولیک الفرج
تاری از موی تو آقا به جهان...
می ارزد
اللهم عجل لولیک الفرج
ای کاش میشد برویم در یک کافه و یک فنجان چای سفارش دهیم و باهم حرف بزنیم و من تمام آنچه در دل دارم را به زبان بیاورم
و میدانم که میدانی خدا...
پ.ن:الحمدلله علی کل حال
پ.ن:اللهم اشف کل مریض
من کم کم دارم از خودم خسته میشوم وقتی که کیلومتر ها از تو دور شده ام
مانند آدم سوار برقایقی که از آن دور ها که به ساحل مینگرد ،خشکی با آن عظمت برایش به اندازه ی یک بند انگشت میشود
خدا...
تو دنیای من مسئله زیاد وجود داره ...مسئله ی گنگ هم زیاد وجود داره
مبهم بودن خیلی وقت ها خوبه ولی خیلی وقت ها هم بده...
امروز داشتم به گذشته فکر میکردم به سال 93 که سال عجیبی بود ...کلی اتفاق کلی آدم کلی حرف کلی چیز هایی که تا حالا به این شکل تجربشون نکرده بودم
پ.ن:تله پاتی :)
پ.ن:
قدیما (تا همین یک ماه پیش) یه سری آهنگ بودن که باهاشون زندگی میکردم ،الان با هیچکدوم حال نمیکمم
با تیتراژ های ماه عسل امسال هم حال نمیکنم...
کلن نمیدونم چمه! بیکاری به ما نیومده اساسن!