قرارمان آخر اردیبهشت

جهان موازی

چون کاسه‌ای که پُر شدنش بی‌صدا کند
از تو دلم پُر است ولی دَم نمی‌زنم

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

امروز خبر خیلی دردناکی شنیدم ...

تو جاده چالوس کوه ریزش کرد رو ماشینِ امید و امید و خانوادش پرپر شدن ...

امید فامیل دورمون بود ولی فکرش از صبح داره رو مغزم سنگینی میکنه...

فکر پسر ۴ سالش...فکر خانوادش که الان قلبشون یه پارچه آتیشه ...

پ.ن: 

اگر دوست داشتید صفحه ی اینستاگرامم رو دنبال کنید ...چون احتمالا دیگه کمتر به وبلاگ سر میزنم

آی دی : thegirlfromautumn

آدرس:instagram.com/thegirlfromautumn

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۵ ، ۲۳:۴۷
آفتاب ...

یه لحظه از عصبانیت داشتم میلرزیدم 

سر چیزی که اصلا بهم ربطی نداشت تا مرز گریه کردنم رفتم ...

نمیدونم این داستانها کی درست میشه...

یکی دیگه میمیره جنگ و دعواش مال ماست

یکی دیگه عروسی میکنه دعواش مال ماست 

یکی دیگه یه کاری میکنه ناراحتیش واسه منه

به معنای واقعی کلمه کشش ندارم دیگه...

این وقتا دلم میخواد بتونم از همه دل بکنم سر بذارم به بیابون

پ.ن: خیلی ناراحتم 

خدایا خودت بخیرکن واقعا عاجزانه ازت طلب میکنم این قضیه رو بخیر تمومش کن

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۳:۳۹
آفتاب ...