هزار باده ی ناخورده...
دوشنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۹ ب.ظ
in parallel world , i shouldnt be here
i may be in ...
شب بیداری و روز از نو- روزی از نو
آزمون زبان هم قبول نشدم
درس ها روی هم موندن ...
تو این 25 سال نمیدونم کل روزهایی که واسه خودم زندگی کردم به تعداد انگشتای دست میرسه یا نه
آهنگ متن: به فرض محالم+ قهوه ی شبانه
تصویر متن: اون روزی که با مائده دانشگاه شهید بهشتی بودیم، کنار مسجد و تهران زیر پامون بود
(چقدر دنیای من و مائده از هم جدا شد تو شهید بهشتی ما که سری از هم سوا بودیم و یک روح در دو بدن، حالا کیلومترها فاصله داریم ، یه زمانی فکر میکردم مثل کوه پشتمه و بود ولی راهمون بدجور از هم جدا شد. شاید این همون داستانِ عدم قطعیته که هیچی همیشگی نیست. شاید یه روزم تو جهان موازی قرار بگیرم )
۰۱/۰۹/۲۸